نیکوبخت، عزیزالله (9 آبان ۱۳۳۵-27 شهریور ۱۳۶۰)، جانشین گردان شهید علمالهدی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.
عزیزالله در محلۀ دربقلعه شهر ابرکوه* واقع در جنوب غربی استان یزد* در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. پدرش عبدالله، کشاورز و مادرش بمانجان بابایی، خانهدار بود (فرهنگ ... ، ذیل نام).
عزیزالله پس از گذراندن دورة ششسالۀ ابتدایی در مدرسة خواجه نظامالملک (شهید محمدحسین عزیزی کنونی) بهسبب مشکلات اقتصادی، تحصیلش را نیمهتمام گذاشت و برای کار به شیراز رفت و به بنایی و گچکاری مشغول شد. همزمان با کار تحصیلاتش را بهصورت شبانه، در مدرسة بزرگسالان ادامه داد و دیپلم گرفت (بابایی ابرقویی، ص ۲۴).
از ۱۵ تیر ۱۳۵۴ تا ۱۵ تیر ۱۳۵۶، دورة خدمت سربازی را گذراند (منصوری). دو ماه بعد از پایان سربازی، با ربابه فلاحزاده ازدواج کرد. در ۱۳۵۷ ش، همزمان با اوجگیری فعالیتهای انقلابی مردم ایران بر ضد حکومت پهلوی دوم (1320-1357 ش) با تأثیرپذیری از آیتالله سید عبدالحسین دستغیب در راهپیماییها شرکت کرد. در این زمان، هرگاه، به زادگاهش میرفت، اعلامیهها و تصاویر امام خمینی (ره)، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، را به آنجا میبرد و میان مردم توزیع میکرد (بابایی ابرقویی، ص ۱۹، ۳۴).
پس از پیروزی انقلاب و تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در ۲۴ بهمن ۱۳۵۸ به عضویت سپاه شیراز درآمد. در ۱۳۵۹ ش در تهران دورة مربیگری عقیدتی را گذراند و به شیراز بازگشت و در پادگان آموزشی شهید عبدالله مسگر (امام حسین(ع) کنونی) مشغول تدریس دروس عقیدتی شد. همچنین در مساجد نیز قرآن تدریس میکرد. سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، که در آن زمان دست به ترور انقلابیون بهویژه پاسداران انقلاب اسلامی میزد، نقشة ترور او را طراحی کردند؛ و هنگامیکه عزیزالله به سمت پادگان میرفت، خودروی حامل وی و همکارانش را به رگبار بستند که در این عملیات تروریستی عزیزالله مجروح شد (همو، ص ۲۰؛ سپاه ... ، فرم استعلام ... ).
با شدتگرفتن حملات عراق در مناطق مرزی، در ۱۶ شهریور ۱۳۶۰، عزیزالله برای پیوستن به مدافعان میهن به سوسنگرد در غرب خوزستان رفت. او حدود یک سال در این منطقه عملیاتی حضور داشت و با سمت معاون گردان شهید علمالهدی در عملیات شهید مدنی (27 شهریور ۱۳۶۰)، در محور عملیاتی سوسنگرد ـ دهلاویه با هدف انهدام دشمن و آزادسازی بخشی از مناطق اشغالشده شرکت کرد و در جریان همین عملیات براثر اصابت گلوله به سینهاش به شهادت رسید. پیکرش مفقود شد و تاکنون (1399 ش) هیچ اثری از وی به دست نیامده است؛ ازاینرو، مزار یادبودی برای او در روضبببالشهدای زادگاهش بنا شده است (همان، فرم تأیید مسئولیت، فرم تأیید مفقودی؛ بابایی ابرقویی، ص ۲۱).
شهید عزیزالله نیکوبخت بسیار مهربان بود، اگر کاری به او واگذار میشد به بهترین صورت آن را انجام میداد و در برخورد با دیگران متواضع بود (همانجا).
در بخشی از وصیتنامة شهید آمده است: «در عصری هستم که مرجعی زعامت امت اسلام را بر عهده دارد که در مبارزه با نفس، یک عارف بلکه مراد عارفان است و در فقه اصیل شیعی، بینشی بسیار گسترده دارد و درزمینۀ سیاسی مشت همة سیاستمداران را باز کرده، امریکای ابرجنایتکار را به رسوایی و ذلّت سیاسی انداخته است» (بش).
از شهید دو فرزند به نامهای حسن (کارمند بانک تجارت) و سمیه (خانهدار) به یادگار باقی مانده است.
برای نکوداشت یاد شهید نیکوبخت، نام وی بر مدرسه و خیابانی در شهر ابرکوه نهاده شده است.
مآخذ: بابایی ابرقویی، محمدرضا، سرداران سروقامت (روحانیان و سرداران شهید شهرستان ابرکوه)، یزد: چشموچراغ، ۱۳۹۸ ش؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی استان یزد، فرم استعلام فردی، سند مورخ ۱۹ بهمن ۱۳۸۷، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد؛ همان، فرم تأیید مسئولیت، سند مورخ ۷ آبان ۱۳۸۲، سند بش، موجود در همانجا؛ همان، فرم تأیید مفقودی، سند مورخ ۹ فروردین ۱۳۶۲، سند بش، موجود در همانجا؛ فرهنگ اعلام شهدا: استان یزد، به کوشش مرکز مطالعات و پژوهش بنیاد شهید و امور ایثارگران، تهران: شاهد، ۱۳۹۵ ش؛ منصوری، منصور (همدورة خدمت نظاموظیفه)، مصاحبه با مؤلف، ۳۰ تیر ۱۳۹۹؛ نیکوبخت، عزیزالله، وصیتنامه، سند بیتا، سند بش، موجود در ادارهکل حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس استان یزد.